پدر لطف خدا بر آدمیزاد
پدر کانون مهر و عشق و امداد
پدر مشکل گشاى خانواده
پدر یک قهرمان فوق العاده
پدر آموزگارى بى مواجب
به دوشش کوله بارى از مخارج

پدر سرخ مى کند صورت به سیلى
رخ فرزند نگردد زرد و نیلى
پدر لطف خدا روى زمین است
همیشه لایق صد آفرین است
پدر یک داستان نانوشته
پدر همراه مادر در بهشته
خوشا آنان پدر در خانه دارند
درون خانه یک پروانه دارند

سوالایی ک از پسرا میپرسن:
رانندگیت چ خوبه از کی یاد گرفتی؟
مخ دختره رو چجوری زدی؟
سوالایی که از دخترا میپرسن:
چایی حاضر شد؟
غذا چ داریم؟
واقعا چرا؟؟؟؟؟

با تو همه رنگ هاى این سرزمین را آشنا مى بینم.

پدرم رفت ولی یادش هست... ونگاهش باقیست... دوردست نظرم چهره ی اومیبینم... یادگرمای بغل کردن او میفتم... کاش یک لحظه صدای نفسش بازآید... کاش بودومن هم... بوسه ای بررخ او و تبریک... روز بابا به تو تبریک پدر... هرکجاهم باشی... بازتبریک پدر... آه... تبریک پدر..

ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺑﭙﺮﺳﻢ
ﺑﺎﺑﺎﺋﯽ ﺭﻭ ﭼﻨﺘﺎ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﺗﺎ ﻫﺮ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻪ ﺑﮕﻪ:
ﺍﯾﻨﻘﺪ ♥:)

بیشتر مردم ارزوی بزرگی دارند.....!!
اول داشتن خونه
دوم داشتن ماشین برای فرار از خونه

تمام لذت عمرم همین است فقط حیدر امیرالمومنین است

سرم را که تکیه می دهم
به سینه ی ِ مردانه اَت
همه کوه هاکم می آورند
وآغوش امن توست که
بهانه ایی می شوَد
برای ِهزارباره پیدا شدن در حریمت...

به یکی میگن حالت چه طوره میگه بعدی...!

چی تو چشاته که تو رو انقد عزیز میکنه؟
این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه!
اینکه نگات نمیکنم یعنی گرفتارِ توام!
رفتن همه.. ولی نترس! منکه طرفدار ِ توام

واییییی باورم نمیشه!!!
فانتزیم بالاخره به واقعیت پیوست....
بالاخره وقتی اردلان تمجید گفت بگووو خب،
پسرش در جواب بهش گفت خب!!!!!!!
خدایا این شادی رو از من نگیر!!!!!!!
:-

عشق ینی کوچک کردن دنیا به اندازه ی یه نفر یا بزرگ کردن یه نفر به اندازه ی دنیا...............

قدر سکوتم را در بهار نگاهت دریاب که به اندازه ی سکوتم به یادتم...

می خوآهی بروی؟
بَهآنه می خواهی؟
بگذار مَن بهانه رآ دستت بدهم
برو و هر کس پرسید چرآ
بگو :لجوج بود, همیشه سَرسختآنه عآشقم بود
بگو :فَریآد می کرد, همه جآ فریاد می کرد که مرآ می خوآهد

آهای آدم خوب قصه های من
من تو را به وسعت چشمان زیبایت دوست دارم
لطفا با من بمون دلبرکم...

ولنتاین چیست؟
دادن یه خرس کوچک ملوس به یه خرس بزرگ لوس

بردی دل من من از تو آن می خواهم/وز روی تو من فقط یه چیز می خواهم/سر مصرع هر بیت کهه برداری تو/هرچه بشود من از تو آن می خواهم/
ب-و-س-ه

مهربانیت آنقدرزیباست که سنجاقکی بدون ترس کف دستت آب خواهدخورد.
شبهاآمدندوروزهاسپری شدند. اماتوهمان خوب دیروزی..... دوست خوب

می رفت به آسمان کبوتر بی سر
می رفت از آسمان فراتر بی سر
هر بار شکسته بال و پر می آمد
تا پر زد و رفت بار آخر بی سر

تمام سپاسم از آن کسی است که به من نیازی نداشت اما فراموشم نکرد.... کورش کبیر

زندگی
"زندگی" به من آموخت...
آدمها نه " دروغ " می گویند
نه زیر " حرفشان " می زنند.
اگر " چیزی " می گویند...
صرفا " احساسشان " درهمان لحظه ست
نباید رویش " حساب " کرد

شاید پاکترین هوای دنیا متعلق به لحظه ای است که دلمان هوای هم میکند.

ﻫﻨﻮﺯﻡ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﺗﻮ ﻣﺜﻞ ﺷﺒﺎﯼ ﭘﺮ ﺳﺘﺎﺭﺳﺖ
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﺕ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﻋﻤﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭﺳﺖ
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﻩ
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺍﺭﺯﻩ

با یاد تو این ستاره ها رنگی بود
این دفتر خاطرات من سنگی بود
از درس کلاس عاشقی سهمم باز
یک زنگ فقط دوری و دلتنگی بود

بر خاک بخواب نازنین تختی نیست
آواره شدن حکایت سختی نیست
من از پاکی اشکهای خودم فهمیدم
لبخند همیشه راز خوشبختی نیست
هورااااااااا، این اولین جملک منه

به سلامتی اون دختری که گفت:
“ درسته ماشین نداره اما دوستم که داره "

هر شب تو رویاى خودم آغوشتو تن میکنم... آینده ى این خونه رو با شمع روشن میکنم...

از صورتت نقاشی کشیده ام
همانطور که دلم میخواست باشی
حالا چشمهایت فقط مرا میبیند
و لبخند همیشگیت
لحظه های نبودنت را
میپوشاند
فقط مانده ام
هوس بوسیدنت را چه کنم؟

دارند تکراری میشوند عاشقانه هام... بیا دوباره اتفاق بیفتیم!

من به هر تحقیری که شدم با صدای بلند خندیدم.... نام مرا گذاشتند "با جنبه"! بی آنکه بدانند؛ خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود

پشت ِ این بغض،
بیدی لرزان نشسته
که خیآل می کرد
با این بآدهآ نمی لرزد...

ضبط میکنم تمام حرف هایت را
نَ برای روزهای بی تو بودن
صدایت انقدر ارامم میکند کِ یادم میرود باید نفس بکشم!!!

حوایّت می شوم با هر بهانه ای سیب یا گندم! فقط کمی "آدم" باش.

یادت هست، خیالت هست، خاطراتت هست
فقط کمی جای تو خالیست، نمی آیی؟

گاهی باید آرزوهایت را مثل قاصدک
بگذاری کف دستت
و
بسپاریشان به دست باد
تا
بروند و سهم دیگران شوند...

سلام ای ناله بارون سلام ای چشمای گریون سلام روزهای تلخ هنوزم دوسش دارم سلام ای بفض تو سینه سلام ای اه آیینه سلام شب های دل کندن هنوز هم ودستش دارم

سیاهی زیر چشمانم را دوست دارم. جای پای رفتن توست

غریب تر از زنی که اشک می ریزد....
مردیست که هنوز نمی داند چگونه او را آرام کند...!

جا برای من گنجشک زیاد است اما...................................................
به درختان خیابان تو عادت دارم.